شهریار گلوانی
تاک پیر ِ پر جوانه
برای" علیرضا ذیحق "
ای تاک پیر پرجوانه
شرزه شیرِ آزاد
آکنده از التهابِ دلاویز
بوسه و سرود
ای جاریِ همیشه
لبریز از شراب.
گاه که دلتنگ می شوی
دلتنگ می شوم
لبریز می شود اشکدان ِ چشمانم
و پر می شود جام ِ اندیشه ام
از گنج های جهان
که هیچگاه
در دسترس نبوده است .
هرچند
در کار ِ عشق
کسی از ما گشاده دست تر
نبوده است .
آه ای تاک ِ پیر
شَتَک ِ خون ِ خشم بر دل ِ کولاک
با خالکوب ِ حاطره ی دوست
بر استوانه ی جان .
شهریار گلوانی
یادداشتی که در روزمعلم ، استاد " شهریار گلوانی " در گروه تلگرامی شان به من هدیه کرده اند :
برای علیرضا ذیحق
در تقویم پر از تعطیلی خودمان تا دلتان بخواهد " مناسبت " داریم ، معنی و ارزش بسیاری شان را نمی فهمم. بعضی شان هم بی معنا نیستند ، اما بعضی دیگرشان را نمی شود نادیده گرفت . بعضی وقتها آدم ها فراموش می کنند بخش قابل توجهی از آسایش شان را مدیون چه کسانی هستند ، مثل کارگران ... فراموش می کنند این چند خطی که می نویسند ،این سیاه مشق ها مدیون کدام انسانهای زلال هستند .
سالهای تیره ی بعد از آزادی بود . سالهایی که سلامت را پاسخ نمی دادند و سرها در گریبان بود .
می گویند بعضی وقتها عدو سبب خیر می شود ، اما در مورد من این مثل صادق نیست کاملا بر عکس ،عزیز نازنین - علیرضا جان - سبب خیر شد . خدا خیرش بدهد .
حالا بعضی وقتها که " آغ چایلی " را می بینم گل از گلم می شکفدامروز ندیدمش اما از همین جا حضورشان عرض ارادت می کنم و روزشان را تبریک می گویم و دوست دارم بداند که می دانم چقدر برای اینکه بتوانم همین چهار خط را بنویسم زحمت کشیده ...
روز معلم مبارکباد
98/2/12
خالق ادبیاتینین وورغونو
( علیرضا ذیحق ین عؤمور بؤیی یارادیجیلیغی حاققیندا قیسا بیر یازی)
علیرضا ذیحق اورتابوی، یاشیندان جاوان ، گئنج چاغلاریندا چاتماقاشلی ایندی ایسه سئیره ک باشلی، کیشی دی . اؤخویوب بیلدیگیمه گؤره 1338 نجی گونش ایلینده دونیایا گلیب. اوشاقلیق عالمیندن هئچ نه بیلمیریک، چونکی اؤنون شانینده یازیلان مطلبلر، مصاحیبه لر و ساییر آغیرلامالاردا بو کؤنودا بؤشلوق وار. نئینه مه لی! بلکی بیرگون علیرضا اؤزو بو بوشلوقی دؤلدورار ... یادا اؤ دؤورون ایزلرینی یازدیغی حکایه لرینده آختارمالییق؟!
ادامه مطلب ...
علیرضا ذیحق
گفتگو با" شهریار گلوانی"
نویسنده، مترجم و منتقد ادبی
- چشم انداز جریان ادبی موجود در شهرمان "خوی" را چگونه می بینید؟
پاسخ به سؤال شما نیازمند دو پیش فرض پذیرفته شده اساسی است. نخست اینکه جریان ادبی در خوی وجود دارد و دیگر اینکه با توجه به گذشته و حال این جریان ادبی چشم انداز آتی آن چه می تواند باشد. به نظر من آنچه شما از آن به عنوان جریان ادبی یاد می کنید ادبیات مکتوب و یا شفاهی در حوزة شعر است. چون من غیر از شما ( علیرضا ذیحق) فرد دیگری را سراغ ندارم که در این شهر بطور حرفه ای در حوزة داستان، نقد و... اثری قابل عرضه داشته باشد، البته قبل از انقلاب داستان نویسهایی مثل قادر آژغ با رقه هایی بودند که به سرعت خاموش شدند و به هیچ روی نمی توان عنوان جریان ادبی به این سوسوهای لرزان اطلاق کرد چرا؟یاداشتی بر شعرهای شهریار گلوانی
با نگاهی به کتاب" سربازان در باغ"
" سربازان در باغ "* مجموعه شعری است از شهریار گلوانی . کتابی با دو بخش متفاوت . یکی شعرهای شاعر و دیگری ترجمه های وی از شعر جهان . اما آنچه که چشم نوازتر است و جای تعمقِ بیشتر دارد شعر های خود شاعر است .ادامه مطلب ...