گفتگوی علیرضا ذیحق ( سردبیر هفته نامه خوی) با استاد پرویز یکانی زارع «ائلیار» ، مورخ و فولکورشناس معاصر
فرصتی پیش آمد که خدمت استاد یکانی برسیم. این بار نیز چون دفعات گذشته با گرمی و مهربانی پدرگونه خود به استقبال ما آمد. استاد از آن بزرگانی است که رابطۀ شاگرد و استادی را با مهر خود، به رابطۀ فرزند پدری تبدیل میکند. استاد یکانی از جملۀ کسانی است که پا به پای جوانان پیش میرود. با آن که دهها کتاب در مورد تاریخ و فولکور آذربایجان و زمینه های دیگر نوشته است، ولی امکان چاپ حتی بیش از نود درصد آثارش هم ممکن نگشته است که امید است در آینده شاهد آثار استاد باشیم.
ادامه مطلب ...
گفتگو با فریبا حاج دایی
به مناسبت انتشار کتاب " با شیرینی وارد می شویم"
فریبا حاج دایی ، از تلاشگران عرصه ادبیات خلاق است و در قصه نویسی ، ذوقی خاص دارد و از ادمهایی می نویسد که انها را خوب می شناسد و شایدنمونه ی نوعی شان را در جوامع شهری کشور های توسعه یافته همه سراغ دارند . اما سبک و سیاق ویژه اش ، او را درنوع روایت و خلق شخصیت ها متمایز می کند وآمیزه های تخیل اش با واقعیات اجتماعی ، رنگین و جاندارتر از آنی است که گام هر نویسنده ای را بر قله های رفیع آن ، راهی باشد .
ادامه مطلب ...
گفتگو با چنگیز آیتماتوف
نویسنده ی قرقیزستانی و نامزد آسیایی نوبل ادبی در 2008
گفتگو کننده : حوا سِتنای ایلحا ن
ترجمه : علیرضا ذیحق
چنگیز آیتماتوف ، نویسنده ی قرقیزستانی و نامزد آسیایی نوبل ادبی در 2008 که در ایران با رمان های " جمیله " ، " سرگذشت مادر " ، " الوداع گل ساری " و " روزی به درازای یک قرن " ، برای دوستداران ادبیات داستانی چهره ای آشناست دور از وطن و در آلمان ، در 16می 2008، به پایان قصه ی هستی اش رسید .
گفتگو ی لیلا حکمت نیا با علیرضا ذیحق
#: لطفا بیوگرافی مختصری از خود برای خوانندگان ما بفرمایید.
@: متولد 1338 هشتم در خوی و اما تهران وتبریز ، شهرهایی هستند که نوجوانی ها وجوانی هایم را بیشتر در آنجا ها بودم .تحصیلات تکمیلی ام در زمینه های علوم تربیتی و روانشناسی است از دانشگاه تربیت معلم تهران . اولین قصه ام که چاپ شد ، 14 سالم بود . درمجله " دختران و پسران ". نام داستان " معجزه سکه ها " بود وبه شکلی مرتبط بود با ماجراهای سفری که به شیراز و بندر بوشهر داشتم . شعرهای نوجوانی ام نیز بعضا در مجله فردوسی انعکاس می یافت . دوسال واندی هم در اوایل انقلاب اسلامی ، سردبیر ماهنامه ادبی" ده ده قورقود " بودم در تبریز . چندی هم در صفحات " ادب و هنر " روزنامه کیهان بودم از سال 64 . مدتی نیز سردبیر هفته نامه" اورین خوی" ، بعد از سال 80. حرفه اصلیم معلمی بود و الان باز نشسته ام . از کتابهای منتشر شده داستانی ام " زخم شیشه " و " عروس نخجوان " را بیشتر دوست دارم ورمان های " اعلان عشق در باکو " ، " شبهای استانبول " و " زنی به نام آتش" را آماده چاپ دارم .مجموعه شعر " عطش " و چند تای دیگر هم هست .
پرویز یکانی زارع از فرهیختگان نسلی است که عمری را در کسوت نویسندگی و معلمی ، مجاهدتها و تلاشها نموده و در سخت ترین شرایط که بیم جان در آن بود،به پاسداشت آوازهای سرزمین مادری اش که همانا گردآوری فولکلور فناناپذیر آذربایجان بود، پرداخته است.
پرویز یکانی زارع غیر از تلاش برای احیاء فرهنگ شفاهی آذربایجان ، تألیفات ارزشمند دیگری نیز دارد که به خاطر رکود حاکم بر بازار چاپ و نشر، هنوز موفق به چاپ آنها نشده است و فقط نمونه هایی از آنها در مطبوعات چاپ شده و با استقبال عامه مواجه گردیده است.
علیرضا ذیحق
ادامه مطلب ...