فردین ، قهرمانی در مسیر سینما
"سینما ،طبیعت است و طبیعت به حرکت وزیبایی نیاز دارد."
محمد علی فردین
ادامه مطلب ...
Əlirza Zihaqq | |
علیرضا ذیحق | |
![]() | |
مکتوبات / یادداشتی از علیرضا ذیحق
حکایت عشق
کتابی داشتم که سی سال تمام برایش زحمت کشیده بودم . در مورد قصه های زادگاه ام بود . در طی سالیان آن قصه ها را از مخزن سینه ها بیرون کشیده و در چهارصد صفحه تنظیم کرده بودم . سپردم دست ناشر و بعد از 6 ماه مجوز چاپ و پخش آن صادر شد . اما با سی صفحه و اندی حذفیات . انگار که بخواهی میوه های یک درخت را همه گاز بزنی . هرجا که دلشان کشیده بود چند خطی را خط سیاه کشیده بودند . مثل دندانهایی که کرم افتاده باشد دندان سالمی باقی نمانده بود . دلیل اش هم این بود که چرا درقصه ها یک بابایی زمانی عاشق شده و یا کلامی از عشق گفته است .
رجوع کردم به عرق ریزی ها ی روح و عمری که پایش داده بودم . از چاپ آن منصرف شدم . مدتی بی خیال اش بودم که ناشر قانع ام کرد به همین اندک ضایعه کفایت کنم که اگر اینها نیز چاپ نشوند شاید در این بلایی که سربازار کتاب آمده و در اقلیم حافظ و سعدی ، بعضا تیراژ واقعی کتابها از دویست نسخه تا پنجاه نسخه تنزل یافته است ، هرگز چنین فرصتی دست ندهد . کتاب چاپ شد و اما با حذفیات و اصلاحاتی که ذکرش رفت . اما دل ام نیامد که این بچه ی سقط شده ، همیشه انگ ناقص الخالقه گی بپذیرد و ناچار نسخه ی الکترونیکی آن را تمام و کمال و به رایگان در اینترنت گذاشتم . اکنون دل ام قرص است که عشق را در حجره ی تنگی جا نگذاشته ام .
31/2/93
حاتمی سر آمدی غیرِ وابسته به دربخانه
نگاهی به فیلم دلشدگان اثر علی حاتمی
علی حاتمی که در عمر سینماییاش " بلبل چمنزار بود و نه حجره دار بازار "، با عشق هنر که تو جلدش رفته بود، همیشه آوازی خوش داشت. او پایه گذاریک سنت سینمایی بود در مرز و بومی که به تصویر سازیِ زیبایی های پنهان آن، کسی پیش از او توجهی نکرده بود. در راهی که می رفت چشم به او ج دماوند داشت.
ادامه مطلب ...