مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

ذکری در سپید خوانی های مفتون امینی / علیرضا ذیحق

http://s3.picofile.com/file/8226386234/%D9%85%D9%81%D8%AA%D9%88%D9%86.jpg علیرضا ذیحق

ذکری در سپید خوانی های مفتون امینی

 

"مفتون امینی" که با زبان حماسی و تغزلی اش از" دریاچه " تا " کولاک " به یکی از پدیده های نام آور شعر تبدیل شد ، بعد از شصت سال خلاقیت مداوم و در آستانه ی هشتاد سالگی ،همچنان پویا و پا یا ، همگام عصر گام بر می دارد . هرچند که وی با همه ی شیفتگی و طبع لطیف اش در غزلسرائی و خلق آثاری ماندنی در اوزان و قالب های کلاسیک و نیمایی ، جزو چهره های تثبیت شده ی شعر در اوایل دهه ی چهل بود ، اما با مجموعه شعر " انارستان " ، قید و بند های سنت را گسست و شانه به شانه ی شاعران نو آور معاصر،بر قله ی " سپید " شعر، پای فشرد . شعری که به قول " شاملو " بدون استعانت به وزن و سجع ، جان شعر بود و از التزام وزن که ذهن شاعر را از بیان  ضرورت ها ودرد مایگی های زمانه  منحرف می کرد ، فاصله گرفته بود .

ادامه مطلب ...

مسافر / شعری از علیرضا ذیحق


http://s1.picofile.com/file/7942778816/Copy_of_a_z.jpgعلیرضا ذیحق


مسافر

 

او را رد پایی نبود

تنها گامی بود و قد می

که راهی نمی رفت واما

سخت خسته بود.

مجالی بود وزمانی

دریغ اما بودن را

کاروانی تا شهر فرداها نبود

در خشکِ تابستان کویر

رگباری هم اگر بود

انگار هیچ نبود.

هستی،

کش وقوسی بود نمناک وغمناک

با آمدن ها ،تپیدن ها و رفتن ها

بی هیچ رد ونشانی!

 

 

افسانه های آذربایجان : فاسقِ خاتون / علیرضا ذیحق

علیرضا ذیحق


افسانه های آذربایجان :

 

فاسق ِ خاتون

 

روزی از روزها در روزگاران قدیم ، پسری بود خوش جمال و رعنا ، به زیبایی مثل پنجه ی ماه که در یک خانه نوکری می کرد . خاتون خانه دل در گرو پسره نهاده بود و هر جوری بود می خواست اورا به چنگ بیاورد . قد و قامت رشید پسر ، دل از زن ربوده بود و شب و روز به فکر اوبود .

  ادامه مطلب ...

تاریخچه ی داستان نویسی به زبان ترکی در آذربایجان / علیرضا ذیحق

http://s3.picofile.com/file/8208339784/zihagh.jpg علیرضا ذیحق

تاریخچه ی داستان نویسی به زبان ترکی در آذربایجان

 در بررسی ادبیات آذربایجان در سرحد های ایران ( آذربایجان جنوبی) ، ادبیات داستانی به عنوان یک ژانر مستقل ادبی ، از سال 1300 ه.ش آغاز می شود .در 1300 خورشیدی بوده که نخستین نمونه های  مدرن داستانی به زبان ترکی آذربایجانی  در ایران خلق شده و در این میان " عباس پناهی ماکویی " به عنوان یک پیشگام محسوب می شود .  اولین قصه ی وی " پریشان " بوده که آن را در روزنامه" فکر " منتشر کرده است .


ادامه مطلب ...