مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

داستان کوتاه به زبان ترکی / ایللر یامان اؤتموشدور / حکایه / علیرضا ذیحق

http://s9.picofile.com/file/8293849776/%D8%B9_%D8%B0%DB%8C%D8%AD%D9%82.jpegعلیرضا ذیحق

ایللر یامان اؤتموشدور

حیکایه

محاربه گونلری ایدی . بنزین قیت لیق ایدی . اَلده پولون کنده گئتمه یه ماشین تاپیلمیردی . آیدین آما یولون تاپمیشدی . کؤرپوسوز بیر چایدان گئچیب تزه وورولموش بیر یول ایله اؤزون کنده یئتیریردی . گونده کی ایشی ایدی . معلیم ایدی .کنده گئدیب گلمک اوچون گرک یوز قیرخ کیلومتر یولدا اولاردی . ییرمی کیلومتر ده گرک پیادا گئدیب گلردی . آغیر بیر دوروم دایدی . آما چاره سی یوخ ایدی .

 

ادامه مطلب ...

نازکای شعر امروز و چشمان هزارساله / مقاله ای از علیرضا ذیحق

http://s3.picofile.com/file/8215350326/%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B0%DB%8C%D8%AD%D9%82.jpg  علیرضا ذیحق



نازکای شعر امروز و چشمان هزارساله

 

شعری که مولود الهام ، حس، شعور و تصمیم آدمی برای انعکاس و بیان تجربه ها ی فردی و جمعی و همچنین  ارتعاش خیزابهای ملتهب درون باشد وهمچنین بی قید به اجبار وزن و قالب و نگاه های برآمده ازکلیشه و سنت ، هنری پیشرو است . هنر شاعری نیزدرجهانی که آدمیان اش روشنگری را پاس می دارند و اما" تاریکی ، فهم پایینی از چشمها دارد " (1 ) شاعران فهیم خود رادرآستانه اش می بیند که نو بودن رابه نوع نگاه می سنجند. نگرشی که زیرین ترین لایه های عواطف و اندیشه را بر می تاباند و انسانی آرزویش است که آزادگی را دوست دارد و مبشرچند صدایی و کثرت درحوزه های رفتاری و اجتماعی باشد . شعرهای ماندگارجهان نیز همیشه بر این سیال گونگی درابعاد حس و تصویر، مهرهای تأیید زده اند . بی اغراق ، زمانه زمانه ی  مکاتب ادبی  و ظهورغولهای هنر نیست و عصری که با دیجیتال زایش یافته و قرن بیست و یک میلادی رامی زید ، عصر لحظه ها و کشف هاست . دستاوردی در هنر که دیگر نه به نامها بلکه به جریانی از هنرمفتخر است که مرزهای آن ،از تارو پود جهان بافته شده وبه درک های مشترک بشری می انجامد . بی شک که جهان شاعران بزرگی را درمهد خود خواهد داشت و اما دیگر ، شهریاری نخواهد داشت و زمان ، حکمی نو در خواهد افکند و شاید هم شاعران نیز به مرور زمان صنفی شوند و فقط هنرورانی شاعر نامیده شوند که نگرانی شان ، ازسقوط آدمی باشد . چنان که در این سالهای اخیر ، کمتر برنده ی نوبل ادبی داشتیم که واقعا غولی باشند .

اما در باز گشت به شعر بومی مان ، فاطمه محسن زاده در یکی از شعر هایش چنین آورده که " عصر جنسیت ، مردانگی اش را به رخ می کشد " و می گوید : " سقوط کردی ، بی هیچ قانونی ، بی هیچ جاذبه ای " و اینجاست که شاعران سرزمین من ، جهانی ترین پژواک ها را در گوش جهان انداخته اند و اما اگر دنیایی به احترام اش به پا نمی خیزد ،نه تقصیر جهان بلکه گناه خودمان است .ما چشم از غولها که دیگر همسانشان راهیچ خاکی نخواهد زایید برنمی داریم .اصولا هم هرناشر و مترجمی دنبال آانهاست که انها خوب می فروشند و خوانندگان آثار ادبی هم با هزار زبان قانع شده اند که تا یکی چهره نشده ، دنبال کارهاش نباید بود ونسل ها هم غافل که نهنگان در عصر خود حتی یک ماهی سیاه کوچولو نیز حساب نمی شدند . اصولا هم جهان غولی نزاییده و اگریکی را هیولایی  نامیده ایم ، به تعبیر شاملو ، در سترونی ِ عصرها و کم مایه بودن اش از استعدادها وآدمیت ها بوده است . چنان که عصر جنسیت نیز دیریست سپری شده و زن و مرد بودن هیچ ملاک معقولی درنقد ها و ارزیابی هانیست .

" عفت کیمیایی " ، شعری کیمیا دارد و به شکلی ، گویاترین تصویرِ تصوّرهای عصر:

این روزها

تیک تاکِ ساعت                                            

به قرار نیست!

1- برگرفته از شعر" مریم مقدم"