مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com
مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

مارال ( قصه ها ، شعرها و یادداشت های علیرضا ذیحق)

نقل مطالب ترکی و فارسی این وبلاگ در مطبوعات، کتب و شبکه های اجتماعی با ذکر نام نویسنده بلامانع است. alirezazihagh@gmail.com

گریز از مدار پوچی با عکاس دوره گرد / یادداشتی بر شعرهای " حامد رحمتی " / علیرضا ذیحق

http://s3.picofile.com/file/8197908134/_image001.jpg

 

گریز از مدار پوچی با عکاس دوره گرد

 

یادداشتی بر شعرهای " حامد رحمتی "

 

 بیشتراز آن که با نقدها و یادداشتهای ادبی اش در مطبوعات به ذهن بیاید ، به شعر و شاعری شهرت دارد و ترجمه هایش ازبان های ترکی استانبولی و آذربایجانی به فارسی و بالعکس. همچنین همت اش در بازشناسی چهره ی نام آور غزل ایران " حسین منزوی" که همشهری او در زنجان بود و حالا همسایه ی جهان است .

 

 

http://s3.picofile.com/file/8197908134/_image001.jpg

 

گریز از مدار پوچی با عکاس دوره گرد

 

یادداشتی بر شعرهای " حامد رحمتی "

 

 بیشتراز آن که با نقدها و یادداشتهای ادبی اش در مطبوعات به ذهن بیاید ، به شعر و شاعری شهرت دارد و ترجمه هایش ازبان های ترکی استانبولی و آذربایجانی به فارسی و بالعکس. همچنین همت اش در بازشناسی چهره ی نام آور غزل ایران " حسین منزوی" که همشهری او در زنجان بود و حالا همسایه ی جهان است . " عکاس دوره گرد " مجموعه شعری است که به تازگی از حامد رحمتی منتشر شده و بیانگر گوشه ای از تجربه های آگاهانه ی وی در یافتن زبانی ویژه برای تصاویری است که حس و ذوق اورا باسادگی و خیال می آمیزد .حامد رحمتی شاعر است و به قول خودش قلبی پر از صدای تپیدن دارد و ازهر بهانه ای شعر می سازد و سرودن و نوشتن اورا از مدار پوچی می رَهاند:

اگر کلمه‌ای به سراغم بیاید

حسبِ حال می‌نویسم و

 از هر بهانه‌ای شعر می‌سازم

حامد رحمتی همچنین جوان است و طبع و قلمی برنا دارد و دروغ است اگر بگویم سپید سرایی های او بعضا مرا غافلگیر نمی کنند . درمجموعه شعر " عکاس دوره گرد " از میان نزدیک به چهل قطعه شعری که در این کتاب آمده سه شعر او با نام های " دوربین قدیمی " ، " رقص سایه ها " و " پیراهن سیاهم را اتو کرده ای ؟" حال و هوایی دگرگونه دارند . سادگی در کلام و تصویر سازی های شفاف و دستیابی به روایتی نمادین ، این شعرها را شدیداً جذاب کرده اند . طوری که در شعر " دوربین قدیمی " اوج خلاقیت ادبی وی نمودی بارز می یابد و به بیانی دیگر ، رشک برانگیز ترین شعر او به شمار می آید:

این دوربین قدیمی را

چگونه تنظیم کنم؟

لنز شکسته‌اش، سویی ندارد

بهتر نیست!

کمی عقب‌تر بایستی

هنوز ظاهر نشده‌ای

و درِ تاریکخانه‌ بسته است

او همچون عنوان اثرش ، عکاس دوره گردی است که در عمقِ چشم‌هایش قایقی بی‌قرار است و روی دست موج ها بلند شده است . حس اش از لحظه ها را با رنگی از عواطف گره می زندو بسان سیاحی گزارشگر از زمان ، رنگین کمان واژه ها را چون توری نامرئی بر تارو پود هستی می کشد تا در " تقارن زندگی و مرگ به ترجمانی لحظه ها بپردازد:

در تقارنِ زندگی و مرگ

ساعت‌ها می‌توانی

با طنابِ پوسیده‌ای تاب بخوری

تاب بخوری... بر مداری پوچ

و جاذبه‌ی زمین

رویِ شانه‌هایت سنگینی کند

همچنین در تصاویر شعری وی نوعی لایه های پنهان رو هم تاخورده اند که آنها را متمایز تر می کند . بدین معنی که بعضا با تابلوهایی در شعر رودر روییم که بی اندازه مدرن اند :

در تقویمِ روی میز

تا آمدن بهار

چند ورق نمانده است

... از دانه‌های برف

آدم‌های خوبی ساخته‌ام.

سادگی در کلام نیز دستاوردی است که هر شاعری را توان چنان ذوق و جسارتی نیست واما حامد رحمتی به آن کیمیای نا پیدا به نرمی و روانی چنگ انداخته است :

فکر کن

رویِ ابرهاقدم گذاشته‌ای

و چشم‌بسته راه می‌روی

موهایت

سر به سر باد می‌گذارد

و گل‌های پیراهنت

زنبورهای کوهستان را

تا اینجا کشانده است!‌

دنیای شعری ِ او نه که همچون" تاریکخانه ای سرشار از عکس های سوخته باشد " بلکه انعکاس های روشن خیال است وبازتاب دنیایی برآمده از پستوهای ذهنی که مارا به شگفتی های بودن می برد و دیدن هایی از جنس شعر:

وقتی چراغ‌هایِ سینما روشن شد

قسمتی از چمدان

بیرون پرده مانده بود!

من ردپای حامد رحمتی ر درمجموعه شعر " عکاس دوره گرد " ، جاپایی پیشگام می بینم و مطمئن ام که اگر نبض انسان و دردمندی هایش در شعر او تنیده تر و پرطنین باشد ،بی شک دفترهای بعدی شعرش ، آثاری ماندگار خواهند بود :

کسی رهگذران را

کوک کرده است.

بی‌صدا نفس بکشند!‌

پیاده‌رو

آرامگاهِ برگ‌ها نیست

و شبنم‌های یخ‌زده

اشکِ فرشتگانی‌ست

که شب را در کارتن سپری کرده‌اند!‌

چنانکه اشاره شد حامد رحمتی غیر از مقوله ی شعر دستی نیز در نقد و ترجمه دارد و همچنین نامی آشنا برای دوستداران ادبیات نوین ایران. شعرهای او اگر سمت و سوی یک نقشه برداری اجتماعی بیابند و با ویژگی های شعری اش بیامیزند ، فتح قله ها برای او که جوان است و هنوز نَفَس داردهیچ دیر نیست . زیرا در وادی هنر پانهادن شرط نیست ، هنراصلی درماندگاری است و این که تا نَفس کم آوردیم نگوییم :

بیا برگردیم

بیا برگردیم

راه را اشتباه آمده‌ایم...

پیراهن سیاهم را اتو کرده‌ای؟

کتاب " عکاس دوره گرد " را مؤسسه انتشاراتی آهنگ دیگردر سال 89 چاپ کرده در سال 90به بازار کتاب آمده است . منتظر دفترهای دیگر شعر وی می مانیم که می گوید :

دست‌هایم

هنوز به زندگی گرم است

و آخرین شعرم را

 برایت پست نکرده‌ام .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.